۰۸:۰۷ ۲۴ مرداد ۱۴۰۳

رژیم‌صهیونیستی با کمک مستقیم آمریکا در بامداد ۱۰ مرداد، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را در تهران ترور کرد. با طلوع خورشید، شهرک‌نشینان صهیونیست به مناسبت این اتفاق در کوچه و خیابان شروع به پخش شیرینی کرده و خندیدند. چند ساعت بعد، اما همه چیز واژگون شد. پرچم‌های سرخ انتقام از ایران تا لبنان برافراشته شدند و بوی خطر در همه کوچه پس کوچه‌هایی که شیرینی پخش شده بود پیچید؛ تا جایی که در روز‌های ابتدایی صهیونیست‌ها ترجیح می‌دادند کمتر به بیرون از خانه بروند. دستورالعمل جبهه داخلی به آنها می‌گفت در صورت شنیدن صدای آژیر تنها ۹۰ ثانیه برای پنهان شدن فرصت دارند.

بوی مرگ هنوز در مشام صهیونیست‌هاست و آنها منتظر فرارسیدن زمان انتقامند. انتظار برای انتقام، صهیونیست‌ها را ذله کرده است. آماده‌باش نظامی فراتر از یک میلیارد دلار هزینه روی دست دولت رژیم گذاشته و شهرک‌نشینان نیز درحال ذخیره آذوقه‌اند. با پرشدن کمد‌ها از خوراکی، قفسه فروشگاه‌ها خالی شده است. سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در سخنرانی خود پس از ترور‌های رژیم به آنها تاکید کرده بود این انتظار برای پاسخ، خود بخشی از مجازات آنهاست. برای بررسی تاثیرات این انتظار بر رژیم و ساکنانش به سراغ کارشناسان مسائل بین‌الملل و منطقه رفته‌ایم. در ادامه توضیحات این کارشناسان را می‌خوانید. 

سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل بین‌الملل:

ابهام در زمان و مکان عملیات پاسخی ایران به ترور اسماعیل هنیه در تهران، خود بخشی از استراتژی ایران در عملیات است. به نظر شما به‌کارگیری این سیاست و ضلع عملیات روانی، چه تاثیری بر رژیم گذاشته است؟
یکی از مهم‌ترین راهبرد‌های عملیات روانی و تاثیرگذاری بر تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرندگان رقیب یا دشمن، موضوع ابهام‌زایی در اقدامی است که جریان مقابل می‌خواهد انجام دهد. درواقع مساله ابهام‌زایی در چگونگی، زمان، مکان، سطح، عمق و استفاده ابزار گوناگون می‌تواند سایشی بر روح و روان طرف مقابل داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به اینکه درطول ۱۰ ماه گذشته، رژیم‌صهیونیستی از هیچ جنایتی علیه مردم مظلوم و مقتدر غزه کوتاهی نکرد و نسل‌کشی و کوچ اجباری و جنایات بی‌شماری علیه این مجموعه انسانی انجام داد و درنهایت به دلیل شکست از اراده مردم غزه و به گل نشستن ماشین جنگی این رژیم، دست به یک ترور ناجوانمردانه در خاک جمهوری اسلامی زد، براساس این راهبرد موثر با رژیم‌صهیونیستی درطول ۱۱ روز گذشته، برخورد کرده است.

درواقع با رصد مسائل داخلی رژیم‌صهیونیستی و بررسی بیانات مقامات سیاسی و نظامی و اقتصادی این رژیم تا حدودی می‌توان به تاثیرگذاری این راهبرد موثر پی‌برد. درطول روز‌های گذشته، بسیاری از مقامات موثر در رژیم‌صهیونیستی این نکته را اذعان کرده‌اند و با ناراحتی و عصبانیت، مطالبی را بیان کرده‌اند، ازجمله اینکه به شهادت رساندن- به‌گفته آنها کشته شدن- اسماعیل هنیه، به‌وسیله یک اقدام تروریستی در تهران، برای رژیم‌صهیونیستی چه دستاورد سیاسی‌ای به‌دنبال داشته یا تعدادی از موثر‌ها جامعه در رژیم‌صهیونیستی در روز‌های اخیر این نکته را به‌عنوان یک معضل روحی، روانی و اجتماعی مطرح کرده‌اند که جمله‌ای در بین عموم ساکنان سرزمین‌های اشغالی بیان می‌شود که «دیگر ماندن در این خاک سودی نخواهد داشت.» بر این اساس می‌توان گفت این راهبرد موثر توانسته تاثیرات قابل‌توجهی را در حوزه افزایش هزینه‌های اقتصادی، نظامی و غیرمادی در سرزمین‌های اشغالی بگذارد که درطول روز‌های اخیر در رسانه‌های عمومی این رژیم نیز بازتاب‌های قابل‌توجهی داشته است. 

به‌گفته برخی رسانه‌های عبری‌زبان ترس از حمله نظامی ایران به سرزمین‌های اشغالی، رژیم‌صهیونیستی را وادار به پرداخت هزینه‌های مالی سنگین برای مقابله با این حمله کرده است. روزنامه گلوبز این هزینه را میلیارد‌ها دلار تخمین زده و این رقم مشابه عددی است که عملیات وعده صادق در ماه آوریل گذشته بر رژیم‌صهیونیستی تحمیل کرده است. به نظر شما مصادیق به‌کارگیری این هزینه‌ها و ضرر مالی رژیم چه چیزی می‌تواند باشد؟

یکی از مصادیق آن، به‌کارگیری پدافند‌های پرهزینه در این کشور است. یکی دیگر از مصادیق آن آماده‌باش نیرو‌های نظامی، آماده‌باش و آماده‌به‌کار بودن مجموعه‌های بهداشتی و درمانی و اورژانسی است، از دیگر موارد استفاده از نرم‌افزار‌های پرهزینه برای جلوگیری از هک است و موارد متعددی دارد که در رسانه‌های خودشان به‌صورت رسمی به آنها پرداخته‌اند. 

مهدی بختیاری، کارشناس مسائل بین‌الملل:

درخصوص زمان و مکان پاسخ ایران، نحوه ارتباط و هماهنگی آن با محور مقاومت، آغاز، چگونگی زمینه‌سازی، ابزار‌هایی که به‌کار گرفته می‌شوند و… ابهام وجود دارد. از نظر شما به چه دلیل این ابهام وضعیت صهیونیست‌ها را بغرنج کرده است؟ درهرحال به‌لحاظ امنیتی صهیونیست‌ها مدعی‌اند جایی برای نفوذ در داخل سرزمین‌های اشغالی باقی نگذاشته‌اند و به‌لحاظ نظامی نیز دارای توانمندی‌های ویژه دفاعی و تهاجمی‌اند. بااین‌حال دلیل نگرانی آنها و جامعه‌شان چیست؟

اینکه گفته باشند ما همه راه‌های نفوذ ایران را بسته باشیم، جایی ندیدم و بعید می‌دانم چنین ادعایی کرده باشند. این ادعا خیلی نادرست است، یعنی کسی نمی‌تواند این را ادعا کند که من همه راه‌های نفوذ به خود را به‌صورت نظامی بسته‌ام ولی آن چیزی که راجع به این تعلیق و تاخیر مطرح است، بخشی‌اش می‌تواند مسائل فنی و به‌قول‌معروف سایبری باشد.

 شما بررسی کنید اهداف، تاکتیک، تجهیزات و هماهنگی‌هایی را که نیاز است، طبیعتا انجام بخشی از این کار‌ها زمانبر است، یعنی این‌طور نیست که به‌محض اینکه اتفاق افتاد، توقع داشته باشیم فردای آن روز پاسخ صورت بگیرد. بخشی می‌تواند مربوط به این امر باشد. بخش دیگر می‌تواند بحث عملیات روانی باشد که شما گفتید و آنها بسیار به این موضوع پرداخته‌اند. منتها چند نکته وجود دارد؛ اولا، این تاخیر و نگه‌داشتن سایه تهدید بالاسر هدف، همیشه یک تاکتیک بوده، یعنی شما تهدید را هر وقت بالاسر دشمن خودت نگه‌داری، ابتکار عمل دست شماست. الان همه منتظرند ببینند ایران چه کار خواهد کرد و این موضوع برای آنها هزینه‌های زیادی به‌همراه دارد. فارغ از بخش عملیات روانی، چه روی جامعه و چه دولتمردان رژیم از اینکه بگذریم، به‌لحاظ اقتصادی و نظامی هم برایشان هزینه دارد. اساسا آماده‌باش هزینه‌بر است. اگر بخواهم مثالی برای اهمیت این مساله مطرح کنم، این است که حدود ۵۰ سال پیش، سال ۱۹۷۳ وقتی‌که جنگ یوم‌کیپور می‌خواست شروع شود، جاسوس‌های اسرائیلی به آنها اطلاع دادند که بناست جنگ شروع شود. منتها دولت وقت که آدم‌های کمی هم نبودند؛ گلدمایر نخست‌وزیر و موشه دایان وزیر دفاع بود.

افزایش آگاهی و اطلاعات:   بیماری‌هایی که با مدفوع انسان درمان می‌شوند

 اینها ریسک نکردند، گفتند ما اگر آماده‌باش جنگ بدهیم و جنگ صورت نگیرد، آنقدر این هزینه آماده‌باش در جامعه زیاد خواهد بود که ممکن است موجب سقوط دولت شود. البته اشتباه کردند، چون جنگ شد و برایشان تبعات زیادی هم داشت. اما این آماده‌باش برایشان هزینه دارد. من چند گزارش خوانده‌ام که مثلا هزینه عملیاتی نگه داشتن هواپیما آنقدر است، همه اینها فشاری به آنان می‌آورد که طبیعتا اثرگذار است، منتها این تعلیق هم زمانی دارد، یعنی شما نمی‌توانید تا ابد این تعلیق را نگه دارید. فرض کنید سه روز بعد از ترور هنیه ایران پاسخ می‌داد، آن موقع واکنش‌های جهانی- مثلا آمریکایی‌ها- یک چیز بود، الان و بعد از دوهفته ممکن است واکنش‌ها و تبعاتش فرق کند. این فرصت اگر طولانی شود که به‌نظر من هنوز آنقدر طولانی نشده که بخواهیم بگوییم خاصیت خود را ازدست‌داده است، اما اگر طولانی شود، شما این فرصت را هم به دشمن‌تان می‌دهید که برای اثرگذاری بر تصمیم شما عملیات روانی آغاز کند، مثلا در چند روز اخیر شایعه‌هایی راه انداخته‌اند و به‌شدت هم به آن پرداخته‌اند. ابتدا اینکه گفته‌اند اگر ایران حمله نکند، اسرائیل جنگ را در غزه تمام می‌کند، یعنی حمله کردن ایران را درواقع با ادامه جنگ در غزه متناظر کرده‌اند. البته این ادعا کاملا دروغ است، به این خاطر که خود نتانیاهو تا الان بار‌ها توافقات مختلفی را رد کرده و اصلا بنایی بر تمام کردن جنگ غزه ندارد. شایعه دیگر- که فکر کنم اولین‌بار ایران‌اینترنشنال گفت و بعد همه رسانه‌ها به آن پرداختند- این بود که گفتند اختلافی بین مسعود پزشکیان و سپاه درخصوص شکل عملیات صورت گرفته است. اینکه پزشکیان می‌گوید نزنید، سپاه می‌گوید بزنیم یا رئیس‌جمهوری می‌گوید گسترده نباشد و مثلا جای دیگری باشد، این اختلاف هم هرچند که می‌دانیم دروغ است، اما مطرح کردن این دست شایعات می‌تواند روی تصمیم‌گیری اثر بگذارد.

می‌خواهم بگویم این تعلیق و آن تاخیر قطعا می‌تواند روی دشمن تاثیر بگذارد، چه به‌لحاظ عملیات روانی و چه به‌لحاظ هزینه‌های نظامی و اقتصادی، اما این هشیاری را هم باید داشته باشند که این تعلیق یک‌زمانی دارد و زمانش نباید طولانی شود. الان در جامعه اسرائیلی آسیب‌های روانی زیاد است. البته هنوز به آن حد اعلای خودش نرسیده، اما اخبار را که نگاه می‌کنید، مثلا خرید‌های نامتعارفی که برخی مردم از فروشگاه‌ها انجام می‌دهند گزارش می‌شود، اینها اتفاقاتی است که یک جامعه وقتی احساس خطر جنگ کند انجام می‌دهد. طبیعتا این تعلیق هزینه‌هایی را روی دست دشمن می‌گذارد، اما باید کاملا هوشیارانه باشد و به‌لحاظ زمان‌بندی و به‌لحاظ غافلگیری و تاکتیک و اینها همه مسائل در آن رعایت شود. البته اگر بخواهیم بخش دیگری را هم به بحث هزینه‌ها اضافه کنیم، این است که شما وقتی ارتش‌تان را در حالت آماده‌باش قرار می‌دهید، تمام نیرو‌های رزمی باید پای‌کار باشند، مثلا نیرو‌های انسانی شما مرخصی‌هایشان لغو می‌شود. همه باید در پادگان‌ها بمانند.

این وضعیت برای اسرائیلی که الان ۱۰ ماه است درگیر جنگ غزه است و به‌شدت به‌لحاظ نیروی انسانی مشکل دارد و همچنین دعوا‌هایی که با مذهبی‌هایی که سربازی نمی‌روند دارند، دید می‌شود. آن بخش که سربازی می‌رود می‌گوید من به‌جای دوشیفت سه‌شیفت کار می‌کنم، مرخصی‌هایم لغو می‌شود، به‌خاطر شما. حالا شما آن نیروی خسته و بی‌انگیزه را باید دوباره در پادگان آماده و در حالت آماده‌باش نگه دارید. این فشار را بر حریدی‌ها هم بیشتر می‌کند و ممکن است که به تمرد و نارضایتی در ارتش هم منجر شود. 

به نظر شما آیا جامعه اطلاعاتی رژیم موفق شده به اطلاعات دقیقی درخصوص نوع پاسخ ایران برسد؟
طبیعتا تلاش خودشان را می‌کنند و خیلی منطقی است که اگر هم برسند، اعلام نکنند. من بعید می‌دانم چنین چیزی بوده باشد، یعنی واقعا هر اظهارنظری که تا الان راجع به احتمالات چه به لحاظ زمان و چه به لحاظ شکل عمل شده باشد، تماما گمانه‌زنی است و ما هیچ فکتی نداریم که بخواهیم براساس آن بگوییم امشب حمله می‌کنند، این هفته حمله می‌کنند، ماه بعد حمله می‌کنند و یا… هیچ‌کدام از اینها معتبر نیست. همه‌اش گمانه‌زنی و تحلیل است. 

سلمان رضوی، کارشناس مسائل بین‌الملل:

جبهه داخلی رژیم با توجه به اینکه حملات محتمل مقاومت، غیرنظامیان را هدف نخواهد گرفت، مضطرب شده‌اند. اهداف طبیعتا نظامی-امنیتی خواهند بود. دلیل این هراس عمومی چیست؟
به هر حال اینها جامعه‌ای متشکل از متولدان مهاجران در فلسطین اشغالی و مهاجران کشور‌های دیگر هستند که به‌عنوان یهودی وارد این منطقه شدند. طبیعتا این یهودی‌ها برای دو مساله امنیت و اقتصاد کشور‌های دیگر را رها کردند و به اینجا آمدند. با جنگ اخیر، امنیت آنها به‌شدت تحت تاثیر قرار گرفت و اقتصاد آنها هم با خساراتی جدی مواجه شده. پس دو عامل مشوق آمدن یهودیان به فلسطین اشغالی، یعنی اقتصاد و امنیت کاملا تحت تاثیر قرار گرفته است. نکته دوم این است که آنها طی سال‌های اخیر به‌ویژه پس از انتفاضه‌ها، انتفاضه اول ۱۹۸۷ و انتفاضه دوم ۲۰۰۰ که با قیام عمومی فلسطینی‌ها مواجه شده‌اند و پس از آن با گروه‌های مبارز فلسطینی و لبنانی مثل حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی مواجه شدند، همواره خودشان را در معرض فضای امنیتی ناشی از مقابله گروه‌های مبارز می‌بینند. به‌طور طبیعی هر کسی در آن فضا، همواره خودش را در استرس و اضطراب می‌بیند؛ چراکه به هر حال اخبار منتشره از انتفاضه‌ها و درگیری‌های اسرائیلی-فلسطینی به‌ویژه در نوار غزه برای این جامعه کوچک قابل تحمل نیست. به همین ترتیب ما شاهد این هستیم که آنها همواره در فضای استرس بوده‌اند و به‌ویژه جنگ اخیر متفاوت از جنگ‌های پیشین است. خود اسرائیلی‌ها اسم جنگ اخیر را ۱۱ سپتامبر اسرائیلی یا یوم کیپور دوم می‌گذارند. به‌خاطر تبعاتی که این جنگ برای آنها داشت این عناوین را به کار می‌برند.

افزایش آگاهی و اطلاعات:   چطور والدین باید از نسل z حمایت کنند؟

خودشان معتقدند با توجه به کشته‌ها و زخمی‌ها، این جنگ ۱۰ برابر بیش از ۱۱ سپتامبر آمریکا برای آنها هزینه داشته است. طبیعی است وقتی در این شرایط حال هم یک عامل به اسم جبهه مقاومت اضافه می‌شود، نگرانی بیشتر شود. یعنی موشک‌های گروه‌های مقاومت از عراق، سوریه، یمن و به‌ویژه از ایران، آنها را به هراس انداخته است. آنها تا حالا، تا پیش از فروردین ماه که موشک‌های ایران در قالب عملیات وعده صادق به سمت اسرائیلی‌ها نشانه‌گیری شده، چنین چیزی را نداشتند. الان احساس می‌کنند که در محاصره چند صد میلیون نفر در سطح منطقه هستند. اطراف آنها را کلا کشور‌های اسلامی به‌ویژه ترکیه، ایران، مصر و دیگر کشور‌های عربی گرفته‌اند. این کشور‌های پرجمعیت با ظرفیت‌های متفاوت و بالا برای هر کسی که در جایگاه مخالف قرار بگیرد ترس‌آور است. هر‌چند در عملیات وعده صادق ایران به اماکن مسکونی حمله‌ای نداشت؛ ولی در عملیات پیش‌رو، تاکنون اهداف مدنظر ایرانی‌ها اعلام نشده است. به همین دلیل آنها احتمال می‌دهند با توجه به اینکه اسرائیلی‌ها در تهران ترور انجام دادند، به هرحال ایرانیان دیگر اماکن را مانند مناطق شهری همچون حیفا و تل‌آویو را مورد هدف قرار دهند. در نتیجه شاهد این هستیم که هراس عمومی هر روز بیشتر می‌شود. 

آیا احتمال دارد در سایه این حملات که گفته می‌شود چند روزه است، فلسطینی‌ها نیز دست به اقداماتی بزنند؟ مانند افزایش تحرکات‌شان در غزه، تشدید اعتراضات در کرانه باختری یا حتی شکل‌گیری شورشی شبیه شورش ۲۰۲۱ که در حین جنگ سیف القدس صورت گرفت؟
در باب امکان عملیات و اقدام از سوی فلسطینی‌ها می‌توان این را محتمل دانست. به‌ویژه اگر اقدامات پاسخگویانه ایران و حزب‌الله لبنان به همراه یمن به چند روز منجر شود، این تطویل زمان احتمال دارد موجب تحریک یا آمادگی لازم برای فلسطینی‌ها به‌ویژه در کرانه باختری باشد؛ چراکه به نظر می‌رسد کرانه باختری آتش زیر خاکستر است. به هر حال نوار غزه هر آنچه که داشت را بالاخره رو کرد و توانست از خودش شجاعت‌ها و دلاوری‌هایی را نشان دهد. اما کرانه باختری، ظرفیت‌های نهفته‌ای دارد و از این طرف، آسیب‌های بسیار جدی تری برای اسرائیلی‌ها در کرانه باختری قابل احصا است و می‌توان این احتمال را داد که در کرانه باختری و حتی نوار غزه در هنگام عملیات موشکی جبهه مقاومت به‌ویژه ایران، اقداماتی از سوی فلسطینی‌ها صورت بگیرد. 

‌وحید مردانه، کارشناس مسائل بین‌الملل:

محور مقاومت تاکید کرده به غیرنظامیان آسیب نمی‌رساند. با این‌حال جو جبهه داخلی رژیم به‌شدت ملتهب است. شاید نظامی بودن بخش قابل توجهی از صهیونیست‌ها یا احتمال هدف قرار گرفته شدن برخی تاسیسات و حتی حرکت به سمت جنگ منطقه‌ای آنها را مضطرب ساخته است. نگاه شما به این مساله چگونه است؟ چه چیز‌هایی وضعیت روحی و روانی صهیونیست‌ها را فرسوده کرده است؟
مهم‌ترین و نخستین دلیل اضطراب و فرسایش روحی شهروندان صهیونیستی این است که آنان براساس جبر وجدان بشری می‌دانند که برحق نیستند و در ضمیرناخودآگاه خود همواره منتظر تنبیه شدن به‌واسطه جنایات آشکار دولت‌شان بوده‌اند. دلیل دوم این است که عملیات وعده صادق به آنها اثبات کرد که قواعد بازی تغییر کرده و دیگر آن امنیت گذشته برای آنها محفوظ نیست. دلیل سوم این است که صراحت و جدیت پاسخ به ترور شهید هنیه کاملا از سمت مقامات ایرانی و محور مقاومت به آنان مخابره شده و آنها مطمئن هستند که پاسخی در راه است. از این‌رو به‌نظر می‌رسد هر ثانیه برای صهیونیست‌ها به مثابه چند ساعت می‌گذرد و این راهکنش (تاکتیک) به صورت آگاهانه و هدفمند از سوی محور مقاومت اتخاذ شده است. 

آیا جامعه فرسوده رژیم که هم‌اکنون نیز تحت فشار قرار دارد، اجازه جنگ‌افروزی و توسعه جنگی که دامنگیرشان می‌شود را می‌دهد؟ جنگی که محتمل است برخلاف جنگ‌های گذشته به‌شدت عمق فلسطین اشغالی را تحت تاثیر قرار دهد.
اساسا ملت‌ها به‌ویژه جامعه صهیونیستی تا حدی می‌توانند در اراده جنگ دولت‌ها و جلوگیری از جنگ وسیع تاثیرگذار باشند و از یک جای، دیگر ملت‌ها نمی‌توانند مانع تصمیمات جنگی دولت‌ها شوند. در‌مورد رژیم‌صهیونیستی نیز همین قاعده قابل تصور است. ضمن آنکه جامعه صهیونیستی یک استثنا در جهان است؛ زیرا یک جامعه ناهمگون و چهل‌تکه است که تکانه‌های اجتماعی آن در شرایط جنگی به حالت سکون در‌می‌آید و این مساله عملا امکان ارتکاب هرگونه اقدام به دولت را می‌دهد. اگر غیر از این بود، رژیم‌صهیونیستی نمی‌توانست در سال‌های اخیر چنین آشکارا و متناوب اقدام به ترور و کشتار و تحریک علیه محور مقاومت کند. به عبارت دیگر شهروندان صهیونیست نهایتا در شرایط عادی و حالت نیمه‌جنگی می‌توانند بر مقامات و تصمیم‌گیران‌شان تاثیر بگذارند، اما اکنون شرایط این رژیم عملا جنگی است و شهروندان در حالت انفعال و انتظار -البته «انتظار با وحشت» – به‌سر می‌برند.

بخشی از این مساله نیز نشات‌گرفته از همان نظریه «زیئو ژابوتینسکی» یکی از رهبران جنبش صهیونیسم و بنیانگذار یک گردان یهودی در ارتش انگلیس در خلال جنگ جهانی اول و موسس سازمان‌های شبه‌نظامی و تروریستی یهودی همچون بیتار، ایرگون و… است که معتقد بود «جنگ یک مساله ناخوشایند و پست است، اما مردم درگیر در جنگ، عملکردشان به نسبت روز‌های عادی زندگی به مراتب بهتر است.» برای درک بهتر اندیشه کلان جامعه صهیونیستی و اثبات جنگ‌طلب بودن اکثریت این جامعه می‌توان این پرسش را مطرح ساخت که اگر جامعه صهیونیستی در مجموع خواهان جنگ و اضطراب نیست، پس چرا بنیامین نتانیاهو به‌عنوان عامل اصلی تنش و جنگ‌افروزی توانسته است به هر نحوی در حدود دو دهه اخیر در راس قدرت این رژیم قرار داشته باشد؟ و اینکه چرا روند سیاست در این رژیم هرچقدر به جلو حرکت کرده به سمت راست افراطی و افراد جنگ‌طلب همچون بن گویر و اسموتریچ سوق یافته است؟ در حالی که شهروندان می‌توانسته‌اند با انتخاب افراد ملایم‌تر (البته در قیاس با امثال نتانیاهو) جلوی این روند را بگیرند. از این‌رو شاید بتوان نتیجه گرفت که رژیم‌صهیونیستی با توجه به ماهیت غیرعادی و جنگ‌طلب جامعه و دستگاه تصمیم‌گیری خود، نهایتا محکوم به ورود به جنگ فراگیر است؛ حال چه در مقطع فعلی، چه در آینده. 

افزایش آگاهی و اطلاعات:   کابینه؛ آزمون سربلندی دولت

منصور براتی، کارشناس مسائل بین‌الملل:

در روز‌های اخیر، تعدادی از مقامات رژیم علیه اقدامات جسورانه و غیرمسئولانه نتانیاهو هشدار داده‌اند. ژنرال گادی آیزنکوت، رئیس سابق ستادکل نیرو‌های مسلح رژیم‌صهیونیستی که عضو مستعفی دولت اضطراری و کابینه جنگ نیز به حساب می‌آید گفته است: «نتانیاهو به مهم‌ترین عنصر امنیت ملی ما آسیب رسانده و ما را در موقعیتی قرار داده که امروز منتظر واکنش و پاسخ شدید ایران باشیم. نتانیاهو در خدمت استراتژی بلندمدت ایران برای از بین بردن و فروپاشی اسرائیل پیش می‌رود!» این مساله نشان می‌دهد در داخل، اقدام او در ترور هنیه و قرار دادن رژیم در معرض حملات مقاومت با انتقادات بزرگی مواجه شده است. این مساله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این واقعه چه تاثیری بر جبهه داخلی رژیم گذاشته است؟
در درجه اول، تدابیر امنیتی به‌شدت زیاد شده است. وزیران کابینه توسط نتانیاهو از هر گونه اظهارنظری درباره این موضوع منع شدند. این مساله نشان می‌دهد که وضعیت برایشان بسیار مهم است و اوضاع خیلی نابسامان است. نتانیاهو روز دوشنبه به همه وزیران خود گفته است که در مورد این موضوع اصلا سوال نکنند و این نشان‌دهنده بحران در این شرایط است. از طرفی سعی در ذخیره آذوقه از هفته گذشته در اسرائیل آغاز شده است. برخلاف آن زمانی که ایران در آستانه پاسخ به حمله به کنسولگری بود، رسانه‌ها و جریانات را رصد می‌کردم، سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرده بود که لازم نیست شما باتری، چراغ‌قوه، موتور‌برق و مواردی اینچنین را خریداری کنید و آماده شوید. نیاز به این کار‌ها نیست و اتفاقی نمی‌افتد.

الان اتفاق دیگری رقم خورده است. یعنی خیلی جدی‌تر گرفته‌اند. بخشی از این مساله هم به‌خاطر عملیات وعده صادق است. تا قبل از آن عملیات، اسرائیلی‌ها برداشتی از حمله مستقیم ایران نداشتند. به دلیل اینکه در یک برهه از زمان، ما سیاستی را دنبال می‌کردیم که از آن به «صبر استراتژیک» در برابر اسرائیل یاد می‌شود. به همین جهت هم اسرائیلی‌ها این انتظار را نداشتند. اما الان دیگر این انتظار را دارند که حمله مستقیم اتفاق بیفتد و به همین دلیل هم موضوع را جدی گرفته‌اند. از طرفی به وزرای کابینه گفته شده که حتما اگر می‌خواهند سخنرانی عمومی انجام بدهند و در بین جمعیت حاضر شوند، در اماکنی سخنرانی کنند که در نزدیکی آن پناهگاه وجود دارد. به نمایندگان خارجی دولت اسرائیل، سفرا و نماینده‌های دیپلماتیک هم از جانب موساد دستور داده شده که در مدت اخیر خیلی در انظار ظاهر نشوند و هر کجا که می‌روند، جلب توجه نکنند تا این دوره‌ای که دوره خوف و خطرشان هست، بگذرد و ببینند چه اتفاقی در انتظارشان است. 

از این بابت به نظر می‌رسد که وضعیت، وضعیت پیچیده‌ای است. برخی رسانه‌ها را هم می‌بینیم که از ترس در جامعه‌شان صحبت می‌کنند. لاپید، رهبر اپوزیسیون چند دفعه از نتانیاهو انتقاد کرده و گفته: «در اسرائیل همه منتظر حمله ایران هستند و دو هفته است که ما به انتظار ایستاده‌ایم، منتظریم صبح حمله اتفاق بیفتد، باز هم منتظریم صبح روز بعد حمله اتفاق بیفتد و این وضعیت، وضعیت فرسایشی و بدی برای روان جمعی اسرائیلی‌ها ایجاد کرده است.» رهبر حزب اسرائیل خانه ما، لیبرمن هم که سابقه وزارت دفاع و وزارت خارجه در اسرائیل را دارد، از نتانیاهو انتقاد کرده است و او را متهم به عدم قطعیت در تصمیم‌گیری‌اش کرده و از قرار گرفتن در شرایطی که ایران دست بالا را پیدا کرده است و باعث ترس جامعه اسرائیل شده، انتقاد کرده است. این مجموعه اتفاقاتی است که من می‌توانم به آن اشاره کنم که در مدت اخیر ما شاهد آن هستیم. همچنین روز‌های اولی که ترور اتفاق افتاده بود، به‌شدت در جامعه اسرائیل می‌دیدیم که معابر خلوت شده است و میزان رفت و آمد‌ها در سطح عمومی جامعه هم کم شده است. به‌طور مثال در تل‌آویو برخی از ساعات روز کسی را نمی‌دیدید که از خانه بیرون بیاید. اینها نشان می‌دهد که موضوع مقداری نسبت به دفعه قبل جدی‌تر گرفته شده است. این یک چراغ خطر و هشداری را برای اسرائیل روشن کرده است.

شما فکر می‌کنید اراده ایران در عملیات وعده صادق باعث شده که بخشی از مردم که برای پاسخ به حمله کنسولگری نداشتند، حالا احساس خطر بیشتری کنند؟ عملیات وعده صادق چه تصوری از ایران را برای رژیم صهیونیستی ساخته است؟
بله قطعا. قبل از وعده صادق اینها برداشت‌شان این بود که یا صبر استراتژیک اتفاق می‌افتد یا ایران اقدام به حمله به متحدان اسرائیل در منطقه می‌کند، مثلا به اربیل حمله می‌کند. یا سعی می‌کند از طریق بخش‌های مختلف محور مقاومت، مثلا حزب‌الله لبنان به اسرائیل پاسخ دهد. ولی اقدام قبلی ایران که از داخل مرز کشور حمله موشکی و پهپادی انجام شد، این ذهنیت را ایجاد کرد که ممکن است ایران مستقیم هم به اسرائیل حمله کند، تا پیش از آن چنین برداشتی اصلا نبود. فکر می‌کردند که این اتفاق نیفتد. اما الان اوضاع تغییر کرده است. به دلیل اینکه آن حمله و سابقه را داریم، از طرف دیگر هم فکر می‌کنم، چون ممکن است حمله قدرتمندانه‌تری انجام شود وموفقیت بیشتری را نسبت به قبلی به دست آورد، به همین جهت خیلی بیشتر موضوع را جدی گرفته‌اند.

منبع: روزنامه فرهیختگان 

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *