ضدانقلاب بعد از فروپاشیدن شورای همبستگی یا همان گروه مهسا که قرار بود گروههای مختلف سیاسی معاند را گرد هم برای یک هدف مشترک جمع کند، آنچنان دچار اختلاف شده که در حال حاضر شاهد جنگ شدید میان این گروهها هستیم.
گروههای سیاسی فرقهای که زیر چتر همبستگی بیش از پیش به این پی بردند که به چه میزان از لحاظ ایدئولوژیک و رویکرد و خواسته سیاسی نه تنها با هم اختلاف نظر دارند بلکه با هم دشمن نیز هستند.
فروپاشی شورای همبستگی باعث تشدید اختلافات گروههای ضدانقلاب شد
واقعیت آن است که ضدانقلاب از گروه و تفکران منسوخی که از سپهر سیاسی کشورمان پالایش شده، تشکیل شده است که نه تنها در فضای سیاسی و افکارعمومی ایران جایگاهی ندارند بلکه در فضای اپوزیسیونی نیز با یکدیگر عناد دارند. چه کسی انتظار دارد که تجزیه طلبان، منافقین، سلطنتطلبان، فمنیستها، رادیکالهای سیاسی و آنارشیستها در کنارهم زیر یک چتر جمع شوند.
اخیرا «مسعود نقره کار» که مطرح میکند قرار بود به عنوان مشاور با شورای همبستگی همکاری کند، طی یادداشتی درباره علت فروپاشی شورای «مهسا» از تشدید اختلافات در میان ضدانقلاب بعد از فروپاشی شورای همبستگی سخن گفته و نوشته است: «این شکست هرچند که درسهایی آموزنده دارد، اما بیش از هرچیز به تشدید پراکندگی و ستیز بیشتر در میان اپوزیسیون حکومت اسلامی و نومیدی و یأس در داخل و خارج کشور دامن زد.»
وی میافزاید: «برخوردهای غیرمسئولانه، سکوت و بی تفاوتی این گروه ۶ نفره نسبت به چرائی و چگونگی شکست و ارائه یک ارزیابی واقعی و مستدل، تجربهای در تایید “یتیم” ماندن شکست است. روزهای خوشِ شکل گیری این گروه و جاروجنجالهای تبلیغاتی پیرامون آن را به یاد داریم که “هزاران پدر” داشت و برایش کف زنان هلهله میکردند.»
ضدانقلاب از فقر فرهنگی، فرقه گرایی و مطلق گرایی رنج میبرد
این عنصر ضدانقلاب تشکیل شورای همبستگی را خلق الساعه و بدون فکر و ناشی از هیجانات حوادث سال ۱۴۰۱ عنوان کرد و توضیح داد: «فی البداهه شکل گرفتن محفل “جرج تاون” و “گروه مهسا” آن هم با اتکاء بیشتر به دنیای مجازی بر ناپایداری این جمع تاثیرگذار بود. عدم شناخت این افراد از یکدیگر بر بستر ویژگی جَوگیرشدن اپوزیسیون خارج کشور، که متعاقبِ هر حرکت و جنبش برآمده در داخل کشور در این ۴۵ ساله از خود بروز داده است، در افزایش شکنندگی این جمع نقش داشت.»
وی گروههای سیاسی حاضر در این شورا را فاقد فرهنگ و منش دموکراتیک دانست و نوشت: «جنبش سیاسی آزادی خواهانه و عدالت جویانه از فقر فرهنگی، فقرِ منش و روش دموکراتیک و مداراگر، تحمل منتقد و مخالف، فرقه گرائی و مطلق گرائی رنج میبرد، فقری که راه همکاری و نزدیکی میان ما ایرانیان را سد کرده است.»
جالب اینجاست که اخیرا «مصی علینژاد» عنصر فمنیست ضدانقلاب در گفتگو با تلویزیون ایران اینترنشنال مطرح کرده بود که علت فروپاشی این گروه خروج آقایان این شورا از جمله رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون بوده است، اما نقره کار علاوه بر اختلافات اسماعیلیون و پهلویها بعد دیگری از اختلافات را افشا میکند که به مصی علینژاد باز میگردد.
وی در این باره مینویسد: «آقای رضا پهلوی یکی از دلایل مهم خروج خود را اعتراض به برخوردهای شخصی خانم مسیح علی نژاد اعلام کرد ضمن اینکه تأکید کرد نمیخواهد و نمیتواند کار تشکیلاتی بکند، اما از این جمع و سایر جمعها و تشکلهای دموکراسی خواه حمایت خواهد کرد.»
جمع بندی سخنان این فرد به خوبی نشان میدهد که ضدانقلاب در زیر یک چتر نه تنها نتوانسته خود را جمع کند بلکه همین موضوع سبب شده که بیشتر ایده و افکار تمامیتخواهانه یکدیگر را دریافته و طی رفتاری که مشاور این گروه آنرا فقر فرهنگی و فقر دموکراتیک میخواند این شورا به زد و خورد گروههای ضدانقلاب با یکدیگر منجر شده که هر روز نیز تشدید میشود.
جالب است که این فرد به نوعی با توصیفات جالب توجهی که از افراد مختلف ضدانقلاب ارائه میدهد آنان را فرقه گرا، مطلق گرا، دیکتاتور و دارای فقر فرهنگی میخواند و ماهیت این افراد را روشن میسازد.
منبع: فارس