به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری بپزنپز، رسانههای رژیم صهیونیستی و غربی طی روزهای اخیر و در آستانه برگزاری نشست کابینه امنیتی این رژیم، فضاسازی گستردهای درخصوص حمله این رژیم به لبنان را آغاز کردهاند. اهمیت داخلی این امر در آنجاست که بعد از استعفای بنی گانتس و گادی آیزنکوت از کابینه جنگی، کابینه امنیتی با حضور ایتمار بن گویر و بتسلائل اسموتریچ، به ترتیب وزاری امنیت داخلی و دارایی کابینه نتانیاهو نقش تعیینکنندهای در اتخاذ تصمیمات راهبردی پیدا میکند. این کابینه قرار است فردا جلسه ای را در رابطه با آخرین تحولات در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی برگزار نماید.
در این میان رسانهها و مقامات صهیونیست با بزرگنمایی برنامههایشان بر لزوم حمله قریب الوقوع تاکید میکنند که این تنها راه بازگشت امنیت به مناطق شمالی سرزمین2های اشغالی است. صهیونیستها با اشاره به یکدست شدن تصمیمگیران درخصوص لزوم حمله (حذف گانتس و آیزنکوت) تصریح دارند که موضع اخیر یوآو گالانت علیه میانجیگری فرانسویها در پرونده لبنان هم در همین راستا میباشد.
علاوه بر این صهیونیستها با ادعای اینکه در نتیجه حملات هشت ماه گذشته موفق به تحلیل بخش قابل توجهی از توان نظامی حماس شدهاند، تاکید دارند که کاهش فشار در جبهه جنوب فرصتی برای حمله به شمال است.
همچنین برخی دیگر با اشاره به اینکه بنیامین نتانیاهو به دنبال استمرار جنگ است، اصرار دارند که وقوع نبردی محدود در جنوب لبنان میتواند زمینه استمرار وضعیت ویژه تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تغییر احتمالی دولت در کاخ سفید به سود دونالد ترامپ را که خواسته نتانیاهو است، تامین نماید.
با وجود سه دلیل فوقالذکر، برخی دیگر از کارشناسان با اشاره به اینکه ژنرالهای صهیونیست از 8 اکتبر تاکنون درحال رجزخوانی علیه حزبالله هستند، تاکید دارند که اسرائیل علاقه ندارد نبرد فراگیر با حزب الله را آغاز نماید.
در وهله اول، صهیونیستها آگاه هستند که توان تسلیحاتی حزبالله با حماس و جهاد اسلامی متفاوت است و مقاومت لبنان غیر از حملات به پادگانها، توان نابود کردن زیرساختها، نیروگاهها، بنادر، فرودگاهها و تاسیسات گازی رژیم را در اختیار دارد. هزینه چنین جنگی برای رژیم صهیونیستی که طی هشت ماه اخیر از نظر اقتصادی تحلیل رفته قابل تحمل نیست و به نوعی سناریوی ناگوار برای آنها محسوب میشود.
در وهله دوم، ارتش رژیم فارغ از تبلیغات رسانه ای مرسوم، کاملا فرسوده و خسته شده و حتی هنوز نتوانسته گروگانهای اسرائیلی را آزاد کند و در آخرین عملیات هم برای آزادی 4 اسیر، 3 اسیر، یک کماندو را به کام مرگ فرستاد و علاوه بر این بیش از 200 غیرنظامی فلسطینی را نیز به شهادت رساند.
در وهله سوم، در عرصه بینالمللی هم رژیم صهیونیستی نتوانسته موافقت آمریکا را برای چنین حملهای بدست آورد. درحالی که دولت بایدن بعد از ماهها رایزنی و رفت و آمد توانسته طلیعهای از یک آتش بس را نمایان نماید، وقوع چنین درگیری که افقهای آن نامعلوم است برنامههای کاخ سفید را برهم می زند. همچنین فرانسه هم که بطور سنتی لبنان را حیاط خلوت خود میداند علاقه ندارد که این کشور دچار جنگ شود؛ به ویژه که از نظر سیاسی نیز درحال تلاش برای متحد کردن نیروهای مسیحی برای انتخاب رئیسجمهور جدید لبنان است و اخیرا لودریان را نیز به بیروت اعزام نمود. حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب الله لبنان نیز عامل خارجی دیگری است که رژیم صهیونیستی حتما در سناریوهای مدنظر خود برای حمله به لبنان در محاسباتش مدنظر قرار خواهد داد.
از این رو می توان که دستکم روی کاغذ و بر اساس منطق سود و زیان، احتمال عدم حمله رژیم صهیونیستی به لبنان منطقی تر از حمله پر هزینه است. با این حال تجربه نشان داده مقامات صهیونیست با منطق و عقلانیت فاصله دارند و در مقابل این رژیم برای هر سناریویی باید آماده بود.